جان پترسن در کتاب معروف خود به نام "کاملا غیر منتظره" چگونگی پیش بینی شگفتی های بزرگ آینده" ضمن استفاده از اصطلاح شگفتی سازها آنها را به صورت رویدادهای با احتمال پائین و تاثیرات زیاد که به سرعت اتفاق می افتند و عواقب جارو کننده بزرگی دارند، تعریف می کند. به نظر پترسن شگفتی سازها همه را غافل گیر می کنند چرا که آنقدر سریع اتفاق می افتند که نظام های اجتماعی زیربنایی قادر به پاسخ گویی اثر بخش به آنها نیستند. البته باید بدانیم که در ساختن آینده عواملی تاثیر دارند که از جمله آنها رویدادهایی است که اراده ی انسان ها در رخ دادن آنها تاثیر چندانی ندارد و نیز توانایی های عملی بر آمده از قصدیت انسان ها. بنابراین آینده پژوهی در هر رویکردی نسبت به آینده باید در پی پژوهش پیرامون توانایی های علمی امور و به کار گیری آن ها در ساختن آینده باشد. سهیل عنایت ا... رویارویی با آینده را در قالب آینده پژوهی ترسیم کرده است. مثلث آینده پژوهی به نگاشت سه بعد کیفی متفاوت از آینده می پردازد که آینده باور پذیر را به وجود می آورند. بعد یکم کشش یا تصویر آینده است. بعد دوم فشارها یا پیشران های تغییر است. آنها معمولا به طور کلی شامل فشارهای اقتصادی، فناورانه، سیاسی و جمعیت شناختی هستند و به راحتی کمی می شوند. بعد سوم موانع تغییر است. آنها می توانند عمیق، جنسیت، طبقه، قومیت، یا موانع نهادی(مقاومت در مقابل تغییر) باشند.
با توجه به این مقدمه روشن می شود که هم پیش بینی آینده و هم مدیریت و ساختن آن فرآیند پیچیده ای و دشواری است که مولفه های مختلفی در شکل گیری آن دخیل اند ولی علایم شگفتی سازها نیز از عوامل مطرح در ساخت آینده هستند که با احتمال رخ دادن کم ولی با تأثیرات زیاد هستند که بسیار سریع رخ می دهند و نباید در تحلیل های آینده پژوهانه – بخصوص در تحلیل مباحث مربوط به نشانه های ظهور – نادیده انگاشته شوند! به نظر نگارنده یکی از شگفتی سازهای آینده مرگ حاکم حجاز به نام عبدالله است که در روایات چندی مطرح شده و در فضای مجازی نیز بازتاب زیادی یافته است. این مساله به شکل های مختلفی در روایات مطرح شده و با اینکه احتمال رخ دادن آن کم است؛ ولی در صورت اتفاق می تواند دارای آثار و تبعات زیاد و گسترده ای باشد !! بر این اساس می تواند به مولفه های مهمی در این رابطه اشاره کرد:
یکم. چند کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان وجود دارد که شناخت آنها و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور امام زمان(ع) یاری دهد. این کانون های مرکزی عبارت است از: سوریه، ایران، عراق، یمن و عربستان(حجاز ). کشور اخیر، مرکز تحولات و رویدادهای مهمی خواهد بود که تاثیرات داخلی و منطقه ای و حتی جهانی خواهد گذاشت و آینده این کشور آبستن اتفاقاتی بسیار سریع و شگفت آور خواهد بود. بنابراین دیده بانی سیاسی و نظامی این کشور در هر برهه ای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه داشته باشد!
دوم. مرگ پادشاه حجاز به نام عبدالله و خروج و برافراشته شدن پرچم های نظامی، یکی از مهم ترین اخبار قبل از ظهور است. در منابع شیعه و سنی در مورد آغاز ظهور حضرت مهدی(ع) به مرگ پادشاه یا خلیفهای اشاره شده که با مردن او گشایش و توسعه در امور به وجود میآید. نام وی در برخی روایات، "عبدالله" ذكر شده است. بعضی از روایات مرگ او را در روز عرفه تعیین میکنند که حوادثی پیاپی آن، در حجاز تا خروج سفیانی، ندای آسمانی، درخواست نیرو از سوریه از جانب حجاز و سرانجام ظهور حضرت مهدی(ع) به وقوع میپیوندد. پس لازم است برای فهم روایات، به تمامی جزئیات آنها توجه کنیم و صرف وجود یک نام به اسم عبدالله، نمی تواند فهم درستی از تحولات آینده به ما بدهد!
دوم . مهم ترین خبر روایی قبل از، رسیدن خبر مرگ حاکم حجاز و طلیعه و وعده دهنده ظهور امام زمان(ع) و سرآغاز رهایی و فرج است. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: "زمانیکه مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف میباشند، سواری بر شتری سبک سیر به آنجا وارد میشود و مرگ خلیفه را خبر میدهد؛ با مرگ او فرج آل محمد(ص) و گشایش کار تمام مردم فرا میرسد."
تصور مردم اروپا از گسترش اسلام در این قاره
اقدامات مسلحانه اخیر در فرانسه بحث حضور مسلمانان در اروپا را دوباره زنده کرد و اعتراضات جدیدی علیه رشد اسلام در اروپا صورت گرفت. میزان رشد اسلام در اروپا بدیهی است و بیش از 20 میلیون مسلمان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا زندگی میکنند اما با توجه به پخش این مقدار جمعیت در این کشورها، علی رغم تصور مردم اروپا، مسلمانان درصد قابل توجهی از جمعیت این کشورها را تشکیل نمیدهند.
موسسه ایپسوس موری در آخرین نظر سنجی خود در سال 2014، از اروپاییها پرسید تخمین آنها از درصد مسلمانان در جامعهشان چیست؟ جالب بود که اکثریت آنها عددی بیشتر و یا بسیار بیشتر از واقعیت را بیان کردند. برای مثال مردم فرانسه گفتند 31 درصد مردم جامعهشان مسلماناند، در صورتی که آمار واقعی 8 درصد است. مردم اسپانیا، آلمان و انگلیس نسبت مسلمانهای جامعه خود را به ترتیب 16، 19 و 21 درصد اعلام کردند، در صورتی که آمار واقعی مسلمین در این کشورها 2، 6 و 5 درصد میباشد. آمار مربوط به سایر کشورهای اروپایی را میتوانید در نمودار زیر مشاهده کنید: (قطاع قرمز رنگ از دوایر، مربوط به تلقی مردم هر کشور از درصد مسلمانان کشورشان و قطاع زرشکی رنگ مربوط به درصد واقعی مسلمین در آن کشور است)
حجت الاسلام دکتر رحیم کارگر، مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت در یادداشتی به بررسی ارتباط مرگ پادشاه عربستان سعودی با حوادث قبل از ظهور پرداخته است.
مرگ پادشاه عربستان، خود به خود برای ما حائز اهمیت چندانی نیست و در حد یک خبر معمولی که گاهی از نقاط مختلف دنیا شنیده می شود، برای ما عادی جلوه می نماید ! اما مساله زمانی اهمیت و توجه می یابد که در نشانه های ظهور امام زمان خبر از مرگ حاکم حجاز به نام عبد الله و ارتباط آن با تحولات بزرگ منتهی به ظهور امام زمان مطرح شده است !! کسانی که دلمشغولی شان گذشته و حال است، هر نوع نگاه و تحلیل مربوط به علایم ظهور و پیوند آنها با حوادث و رویدادهای منطقه ای و جهانی را بر نمی تابند و هر نوع تحلیل و استنباطی را محکوم به شکست و غیر قابل باور می دانند!!
از طرفی عده ای نیز بدون هیچ پشتوانه علمی و تخصصی، هر نوع تحول و رویدادی را به صرف پاره ای از مشابهت ها و همسانی ها با نشانه های ظهور امام زمان، به وقایع ظهور تطبیق می دهند و گاهی شور و هیجان های کاذب ایجاد می کنند !! حد علمی و وسط این نوع تحلیل ها چیست ؟؟ آیا کاملا به همه حوادث و رخ دادها باید بی توجه بود و امر مقدس ظهور را مربوط به آینده های بسیار دور دانست که ربطی به انسان ها و تلاش ها و زمینه سازی های آنان ندارد!؟ یا اینکه هر پدیده ای را بلافاصله به امر شریف ظهور نسبت داد و هر آن در پس این واقعه منتظر قیام و ظهور منجی موعود بود !!
نگارنده که سالیان متمادی است هم در امر مهدویت مشغول پژوهش و تحقیق بوده و هم در زمینه آینده پژوهی؛ نه می تواند به رویدادها و تحولات بی اعتنا باشد و نه می تواند بدون امعان نظر دقیق در روایات فورا حکم به تحقق نشانه ای از علایم ظهور بدهد و نه اینکه به میراث گران بهای آینده شناسی روایات بی اعتنایی کند!! پس حد متعادل را در آن می داند که اولا همه ابعاد و زوایای روایات نشانه های ظهور را در نظر بگیرد و هم به مجموعه همه حوادث و رویدادها نظر داشته باشد تا بتواند به تحلیل واقع بینانه تری دست یازد!! همچنین به فهم درست تری از خود نشانه ها دست پیدا کند.
بنا بر این گزارش، خاندان آل سعود مرگ عبدالله بن عبدالعزیز را دستکم با سه روز تاخیر اعلام کردند تا ابتدا مقدمات انتقال آرام قدرت فراهم شود و از هر نوع اقدام متعب بن عبدالله برای جلوگیری از رسیدن "محمد بن نایف" وزیر کشور سعودی به ولیعهدی که از جمله شاهزادگان نزدیک به آمریکا است، کنند.
این گزارش می افزاید، سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان برای تغییر ریشه ای ساختار حکومت در این کشور برنامه ریزی می کند و دستورات اخیر او این مسئله را ثابت می کند. سلمان با معرفی کردن محمد بن نایف به عنوان جانشین ولیعهد مانع از تلاش متعب بن عبدالله برای برعهده گرفتن این سمت شد.
گفته می شد احمد بن عبدالعزیز آل سعود کوچک ترین فرزند عبدالعزیز که در سال 2012 برای مدتی وزیر کشور سعودی بوده، در ساختار جدید جایگاهی به دست خواهد آورد، اما هیچ سمت کلیدی به او واگذار نمی شود.
«مجتهد» فعال توئیتری که به انتشار اخبار محرمانه خاندان سعودی مشهور است، در جدیدترین پیام خود گزارش داد که «متعب بن عبدالله» پسر ملک عبدالله پادشاه متوفی از انتخاب محمد بن نایف بن عبدالعزیز به عنوان جانشین ولیعهد خشمگین است.
بنا بر این گزارش، متعب بر این باور است که رقیبش «محمد بن نایف» از حیلهای علیه او استفاده کرده که، پدرش عبدالله برای کنار گذاشتن «احمد بن عبدالعزیز» استفاده کرد؛ یعنی تعیین جانشین برای ولیعهد برای اولین بار؛ اکنون محمد بن نایف جانشین ولیعهد شده و پس از پسران عبدالعزیز، اولین شاهزادهای است که در یک قدمی سلطنت قرار گرفته است.
مجتهد در ادامه افزود: تلاشهای دیگری در دست اقدام است از جمله عزل «مقرن بن عبدالعزیز» ولیعهد جدید خواهد بود اما باقی اقدامات را اکنون نمیتوانم فاش کنم چرا که نمیخواهم متوقف شود زیرا در اجرای برخی از این اقدامات خیری برای مردم نهفته است.
بر اساس این گزارش، تعیین «محمد بن نایف» به عنوان جانشین ولیعهد قبل از دفن ملک عبدالله اقدامی برای بستن راه متعب بود که این ناشی از زیرکی محمد بن نایف است.
از سوی دیگر مجتهد خبر داد که محمد بن زاید آل نهیان وزیر امور خارجه امارات هم از تغییرات روی داده دلخور شده است چرا که روی به قدرت رسیدن متعب جهت توسعه نفوذ خود در عربستان، حساب کرده بود.
متعب بن عبدالله یکی از رقبای خود را احمد بن عبدالعزیز، عموی خود میداند که ملک عبدالله او را 6 ماه قبل برکنار کرد و به جای وی محمد بن نایف را وزیر کشور کرد که با این کار عملاً احمد بن عبدالعزیز از کانون قدرت دور کرد و این در حالی است که پس از سلمان او مهمترین فرزند بازمانده از عبدالعزیز بود اما شاه متوفی با برکناری وی تلاش کرد تا جناح رقیب خودش یعنی سدیریها را تضعیف کند و مقرن که شخصیت ضعیفتری است به این سمت گمارده شد تا بتواند زمینه برای افزایش قدرت پسرش متعب فراهم شود. اکنون احمد به عربستان بازگشته است و احتمالا رقیب سرسختی برای مقرن ولیعهد جدید عربستان خواهد بود.
قبل از آنکه «عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود» پادشاه متوفی عربستان سعودی به خاک سپرده شود، تغییر و تحولات مهمی در ساختار قدرت این کشور روی داد که همگی به ضرر فرزندان وی تمام شده است.
«متعب» رئیس گارد ملی، بر خلاف انتظارها هیچ سمت جدیدی نگرفت و حتی مشاور ویژه سلطنتی هم نشد. «خالد التویجری» مشاور شاه سابق و رئیس گارد سلطنتی و رئیس دربار از این دو منصب برکنار و «محمد بن سلمان» پسر پادشاه جدید به این سمت گمارده شد. به جای سمت دوم التویجری که از ریاست گارد سلطنتی عربستان کنار گذاشته شد، سرلشکر «حمد العوهلی» جانشین او شد.
از سوی دیگر «محمد بن نایف» فرزند ارشد نایف بن عبدالعزیز ولیعهد متوفی عربستان هم که رقیب متعب پسر شاه سابق است، با حفظ سمت وزیر کشور به عنوان جانشین ولیعهد و معاون دوم رئیس شورای وزیران عربستان انتخاب شد.
محمد بن سلمان علاوه بر ریاست دربار عربستان به عنوان وزیر دفاع جدید عربستان به جای پدرش گمارده شد که این مسئله نشان میدهد حالا با به قدرت رسیدن پدرش، او به یکی از شاهزادههای تاثیرگذار نسل سوم آل سعود بدل شده است.
برآیند تغییرات اعمال شده در خانواده سلطنتی نشان میدهد جناح سُدیریها با تغییرات گسترده علیه مهرههای کلیدی ملک عبدالله از جمله التویجری، جناح عبدالله (جناح الشِمّری) را به حاشیه رانده و دوباره قدرت را در میان خودشان قبضه کردند.
تحولات و انتصابات سیاسی و داخلی کودتاگونه در عربستان سعودی به سرعت شکل گرفت تا این تصور را تأیید کند که مرگ عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سابق عربستان دست کم چندین روز مخفی شده است تا هماهنگیهای لازم برای انجام انتصابات جدید صورت گیرد.
گرچه سلمان بن عبدالعزیز شاه جدید عربستان توانایی ذهنی و عملی لازم برای اداره امور کشور را در اختیار ندارد، اما محافل سیاسی عربستان سعودی دیگر به این روال عادت کرده و میدانند چطور ناتوانی پادشاهان این کشور را مدیریت کنند، ارتقاء مقرن بن عبدالعزیز کوچکترین فرزند مؤسس خاندان سعودی در پلکان قدرت عربستان نیز اقدام قابل پیش بینی بود، چرا که بر اساس فرمول ابداعی پادشاه سابق در راستای دور زدن هیئت بیعت منصب جدید در عربستان ایجاد شده بود که جانشینی ولیعهد بود و مقرن پیشتر با حکمی الزامآور در این سمت قرار گرفته بود.
اما تازهترین موضوع در انتصابات دیروز عربستان سعودی انتخاب محمد بن نایف بهعنوان جانشین ولیعهد عربستان بود، این اقدام از آن جهت مهم است که در میان نوادگان متعدد عبدالعزیز وی در ردیف انتظار برای رسیدن به پادشاهی قرار گرفته است و میتواند در آینده پادشاه این کشور باشد. محمد بن نایف که همزمان پست وزارت کشور عربستان را نیز در اختیار دارد به موجب این حکم در صورتی که کشور از دو سمت پادشاه و ولیعهد به صورت همزمان خالی شود، به عنوان پادشاه با وی بیعت خواهد شد.
منصب جانشینی ولیعهد که از سوی عبدالله بن عبد العزیز در 27 مارس سال گذشته میلادی ایجاد شد؛ روشی است که پادشاه جدید نیز بر همان اساس پیش رفته تا در صورت بروز حوادث غیرمترقبه به ویژه علت ناتوانی ذهنی و جسمی مقامات ارشد سعودی؛ اختلافات گسترده خاندان پادشاهی علنی نشده و مسائل در پشت پرده محافل سیاسی حل و فصل شود. حکم پادشاه فقید تأکید داشت که شاه آینده نیز در صورت تمایل میتواند برای ولیعهد از میان اعضایی که هیئت بیعت تعیین میکنند، جانشین انتخاب نماید. به این ترتیب محمد بن نایف پلی برای انتقال حاکمیت آل سعود در عربستان به نسل دوم شد.
بنا بر بیانیه پادشاهی عربستان در مورد انتصاب محمد بن نایف، تعیین وی بر اساس راهکارهای موجود در نظام عربستان شامل تعیین و پیشنهاد از سوی هیئت بیعت و انتصاب از طریق پادشاه بوده است.